بازی های رایانه ای

ساخت وبلاگ

امکانات وب

  سلام ،
با وجود این که این مقاله رو خیلی وقت پیش تهیه کردم براتون میزارم که بی بهره نباشید ... البته خودم تهیه کردم و اگر اشکال داره خودتون ببخشید !
داستان بازی در سال 2012 پیگیری می شود . جایی که دزموند مایلز ، یک متصدی بار (میخانه) توسط شرکتی به نام آبسترگو دزدیده شده است . دزموند اصالتا از گروه اساسین است . اساسین گروهی مسلمان هستند که به سرکردگی ابن سنان قصد دارند با قتل فرماندهان جنگ صلیبی ، آن ها را پایان دهند . 
 اساسین ، گروه مسلمان بوده اند که به سرکردگی ابن سینان در قلعه مسیاف فرماندهی خود را به پا کردند .
اساسین معمولا برای نشان دادن وفاداری خود انگشت سوم خود را قطع می کردند تا بتوانند از خنجر مخفی قتل که یکی از ابداعات مسلمانان بود استفاده کنند .

شرکت آبسترگو دستگاهی به نام آناموس ساخته است که با توجه به DNA شخص استفاده کننده ، می توانید وقایع اجداد شخص را بازسازی کند . از آن جایی که دزموند یکی از نوادگان اساسین است ، آبسترگو مقاصد نامشخصی را با برگرداندن وقایع گذشته دارد . ناموس نوعی آنالیزگر DNA است که می تواند آن را تا چنین نسل در یک نمونه پیدا کند . 
از آنجایی که آناموس هنوز تکمیل نشده و مراحل آزمایش را می گذراند ، نمی تواند بطور کامل وقایع را از روی DNA های دزموند بازسازی کند و دزموند نیز بارها با دستگاه دچار مشکل می شود که اصطلاحا به آن گلیچ می گویند و در بازی به صورت ترکیبات کربن دار نشان داده می شود. در بازسازی وقایع ، فردی به نام الطیر ابن لا احد ، (الطیر ، پسر هیچکس - Altair Ibn la-ahad) یکی از شاگردان با استعداد و وفادار شخصی به نام المعلم است . المعلم ، به الطیر ماموریتی می دهد که از یکی خرابه های دمشق به نام قلعه سلیمان ، یک قطعه ارزشمند به نام قطعه باغ عدن (Piece of Eden) را برای او بیاورد .
قطعه باغ عدن یا قطعه باغ بهشت یک قطعه ساختگی توسط مسلمان است که قدرت بسیار زیادی دارد و در نزدیکی دمشق به نام قلعه سلیمان نگهداری می شده است . قلعه سلیمان یک دژ مستحکم و پر از ادوات جنگی بوده که بنا بر روایات یکی از قطعات باغ عدن در ان نگهداری می شده است . - 
نقشه قلعه سلیمان و باغ عدن -
الطیر نیز با دو تن از همکارانش روانه آن جا می شود . از آن جا که الطیر تجربه بیشتری نسبت به بقیه گروه داشت ، او راه را انتخاب کرد . در بین راه به فردی برخورد کردند . الطیر نیز بدون معطلی فرد بیگناه را کشت . همکارش نیز در پی ستیز و بهانه عدم اطاعت از قوانین اساسین ، با الطیر به جروبحث پرداخت . الطیر هم که بهترین فرد گروه بود گفت که من صلاح ماموریت را در این دیدم که این فرد کشته بشود و تو نیز باید از من اطاعت کنی . هنگامی که آن ها به محل نگهداری قطعه عدن رسیدند ، رابرت دی سابله یکی از اعضای Knights Templar در آن جا بود و مشغول برداشتن آن قطعه و طلا و جواهرات کنار آنها بودند . 
رابرت دی سابله چهارم رهبر قبرس و بخشی از شمال آفریقا امروزی در سالهای 1191 تا 1193 بوده است . او یکی از مصببین شروع جنگ های صلیبی و یکی از اعضای گروه سربازان مخلص مسیح و شوالیه های سولومان بوده است (سولومان مترادف سلیمان یا صلح دوست است) به گروه سربازان مخلص مسیح و شوالیه های سولومان (Poor Fellow-Soldiers of Christ and of the Temple of Solomon) به اختصار شوالیه های مبارز یا Knights Templar گفته می شد . شوالیه های مبارز کسانی بودند که پایه گذار مسیحیت در روم بودند . آن ها از یک کلیسای کاتولیک مسیحی برخاستند و بصورت سعودی قدرت را در دست گرفتند تا زمانی که به اورشلیم و سرزمین پاک آمدند . در روایات آمده است که اولین پایگاه شواله های مبارز ، 
مسجد الاقصا در فلسطین بوده است . 
الطیر بازهم مغرور شد و به جرو بحث پرداخت که رابرت بزگترین دشمن ماست و باید کشته شود . هنگامی که الطیر برای حمله به رابرت قصد کرد دوستش سعی کرد جلوی او را بگیرد اما نتوانست . الطیر نیز در کشتن رابرت ناکام بود و رابرت خنجر او را گرفت و به سمت دیگر جعبه و مکان نگهداری قطعه پرتاب کرد و الطیر در آن جا گیر کرد و مجبور شد به مسیف بازگردد .
در بازگشت به قلعه ، الطیر به المعلم در مورد ناکامی خود گفت اما چند لحظه بعد ، همکارش با دستی خونین وارد شد و گفت که پس از قانون شکنی های الطیر برادر من را کشتند اما من قطعه را آوردم . 
+++ فرقه اساسین سه قانون کلی داشتند که یکی از آن ها نکشتن مردم بی گناه بود +++
در همین هنگام که المعلم الطیر را بخاطر قانون شکنی هایش سرزنش می کرد ، یکی از سربازان وارد شد و گفت که رابرت به شهر حمله کرده است . سپس الطیر مامور می شود که به شهر برود و سربازان رابرت را بکشد . بعد از چندی که آنها زیاد می شوند ، المعلم نقشه ای می چیند که طی آن ، سربازان رابرت را بترساند و آنها را از بین ببرد . الطیر و چند تن دیگر مامور می شوند که از بلندی به زمین بپرند و المعلم به رابرت گفت که اینجا را ترک کن و گرنه خواهی مرد . ببین که سربازان من از مرگ هیچ واهمه ای ندارند ! سپس به الطیر فرمان می دهد که بپرد . الطیر نیز می پرد و از پشت سر سربازان رابرت به بالای برجی پر از الوار می رود و با آزاد کردن طناب الوار را بر سر سربازان می ریزد و رابرت نیز متواری و سپاهش از بین می رود .
سپس الطیر بدلیل سر پیچی از دستور ، در ملا عام مورد چاقو خوردن قرار می گیرد و به ظاهر کشته می شود . سپس المعلم که در واقع نمایشی اجرا کرده بود برای الطیر توضیح می دهد که هیچ چیز واقعی نیست و همه چیز مجازی است و این فقط یک نمایش و صرفا جادو بوده است . و این که الطیر دوباره به یک شاگرد صفر تبدیل می شود تا فنون را از نو یاد بگیرد . پس از انجام یک سری کارها ، الطیر یک لیست 9 نفره از المعلم دریافت می کند که مامور به قتل تمامی آنهاست . الطیر هر بار با کشتن یک فرد اطلاعاتی درباره قوم خود و همچنین فرد بعدی بدست می آورد که سرانجام به فرد آخر یعنی رابرت دی سابله رسید . پس از کشتن او ، رابرت در آخرین کلمات خود بیان کرد که او و المعلم هردو جز گروه Knights Templar هستند و المعلم او را گول زده است و از او برای کشتن دیگر اعضای گروه و بدست آوردن قطعه عدن استفاده کرده است . الطیر نیز برای کشتن المعلم روانه مسیف شده و پس از کشتن المعلم در می یابد که قطعه عدن باعث توهم و ایجاد وهم می شود و تمام پدیده های رخ دهنده را بسیار غیر واقعی جلوه می دهد . این قطعه باعث می شود که تمام مردم به یک سری انسان بدون قابلیت تصمیم گیری تبدیل شوند و فقط از فرمان رهبرشان پیروی کننند . (قتل الطیر در جلوی عموم) با کشته شدن المعلم قطعه عدن فعال شده و جهان را با شماره ها و حروف و شکل های عجیبی نشان می دهد . هنگامی که دزموند ازدستگاه آناموس بر می خیزد ، قابلیت Eagle Vision الطیر ، بر او اثر می گذارد و او نشانه هایی را در زمین و دیوار می بیند . به هنگام مرگ المعلم قطعه فعال شده ، 
کره طلایی سه بعدی نورانی را در فضا تشکیل می دهد که روی آن جاهایی مشخص شده است که جای همان قطعات دیگر باغهای بهشت است . Eagle Vision نوعی تصور در دیدن است که الطیر آن را دارا است . به هنگام فعال نمودن این ویژگی الطیر قابلیت تشخیص دشمنانش را از حس ها و اوهامی که به او می رسد پیدا می کند . مردم عادی سفید ، دشمنان قرمز و آشنایان آبی دیده می شوند .
به هنگام صحبت های دکتر مرد با روسای آبسترگو ، مشخص می شود که این شرکت با فعال شدن قطعه عدن و اعداد و حروفی که نشان دهنده مکانهای دیگر قطعات باغ عدن بوده اند ، به دنبال قطعات دیگر باغ عدن است تا با آن جهان را کنترل کند . هنگامی که دزموند این اعداد و شماره ها را می بیند ، رو به لوسی (پزشک زن) و دکتر مرد می کند و لوسی را آبی می بیند . این نشان دهنده آن است که لوسی یکی از اقوام اوست و اینکه او از مرگ دزموند جلوگیری می کند این مسئله را قوی تر می کند . داستان بازی در اینجا به پایان می رسد و داستان با توجه به سه گانه بودن بازی ادامه بلند و زیبایی خواهد داشت
.

بازی های رایانه ای...
ما را در سایت بازی های رایانه ای دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : امیر حسین عشوری gamesa بازدید : 243 تاريخ : 6 / 1 / 1392 ساعت: 1:15